میلگردها، هر چقدر هم که قوی باشند، بهتنهایی نمیتوانند کل بار یک پروژه را تحمل کنند و گاهی نیاز است میلگردها را بهم وصل کنیم. در نگاه اول، شاید به نظر بیاید که فقط برای طولانیتر کردن میلگردها این کار را میکنیم، اما واقعیت خیلی عمیقتر از این حرفهاست. اتصال میلگرد نیروی کششی و فشاری را بین قطعات منتقل میکند، شبکهای منسجم میسازد و به سازه اجازه میدهد مثل یک موجود زنده، نفس بکشد و در برابر تنشها مقاومت کند. در این مقاله، میخواهیم با روشهای اتصال میلگرد آشنا شویم.
برای آشنایی با بهترین روشهای اتصال میلگرد و خرید تجهیزات مرتبط، میتوانید روی تخصص مجموعه ثامن تجارت حساب ویژهای باز کنید.
در پروژههای ساختمانی، بهندرت پیش میآید که طول یک میلگرد بهتنهایی برای کل مسیر موردنظر کافی باشد. محدودیتهای تولید، حملونقل و حتی طراحی سازه، ما را وادار میکند که میلگردها را به هم وصل کنیم تا یک سیستم پیوسته و کارآمد ایجاد شود.
اتصال میلگرد فقط برای افزایش طول نیست؛ بلکه هدف اصلی آن، انتقال نیروها بین دو قطعه میلگرد است. فرض کنید در یک ستون بتنی، میلگردها بهصورت جداگانه عمل کنند و هیچ پیوستگیای بین آنها وجود نداشته باشد. در این حالت، وقتی نیروی فشاری یا کششی وارد میشود، سازه مثل یک زنجیر پارهشده از هم میگسلد. اما با اتصال درست، نیروها بهصورت یکنواخت در کل سیستم پخش میشوند و هیچ نقطه ضعفی باقی نمیماند.
از منظر اجرایی هم، اتصال میلگرد یک ضرورت اجتنابناپذیر است. در فونداسیونها، ستونها یا تیرها، مهندسان اغلب با میلگردهای انتظار روبهرو میشوند که باید به آرماتورهای جدید متصل شوند. اینجاست که انتخاب روش اتصال، هم به کیفیت سازه و هم به اقتصاد پروژه گره میخورد. یک اتصال نادرست نهتنها استحکام را به خطر میاندازد، بلکه ممکن است هزینههای اضافی برای تعمیر یا تقویت را تحمیل کند.
اما اهمیت این موضوع فقط به مسائل فنی ختم نمیشود. اتصال میلگرد، یک بازی تیمی بین طراحی، محاسبات و اجرا است. مهندسان باید پیشبینی کنند که سازه در برابر چه نیروهایی قرار میگیرد، پیمانکاران باید آن را با دقت اجرا کنند و ناظران باید کیفیت کار را تأیید کنند.
هنگام برنامهریزی برای اتصال میلگردها، آگاهی از قیمت میلگرد میتواند به انتخاب بهینه مصالح و مدیریت بهتر هزینههای پروژه کمک کند.
در مهندسی عمران، چهار روش اصلی برای اتصال میلگردها وجود دارد: وصله پوششی، وصله مکانیکی، وصله اتکایی و وصله جوشی. هر کدام از این روشها مثل ابزاری در جعبهابزار یک مهندس هستند و بسته به شرایط پروژه، یکی از آنها بهترین انتخاب خواهد بود. در ادامه این روشها را یکییکی بررسی میکنیم و میبینیم چه ویژگیهایی دارند و چه زمانی باید سراغشان برویم.
وصله پوششی یا اورلپ، مثل یک دست دادن محکم بین دو میلگرد است. در این روش، دو میلگرد در کنار هم قرار میگیرند و بخشی از طولشان روی هم میافتد. این همپوشانی، که به آن طول پوشش میگویند، باعث میشود نیروی کششی یا فشاری از یک میلگرد به دیگری منتقل شود. وصله پوششی خودش دو نوع دارد: تماسی و غیرتماسی. در نوع تماسی، میلگردها به هم میچسبند و با مفتول بسته میشوند؛ مثل دو دوست که شانهبهشانه ایستادهاند. اما در نوع غیرتماسی، کمی فاصله بینشان هست و بتن این شکاف را پر میکند. این روش وقتی استفاده میشود که بخواهیم از ایجاد حفره جلوگیری کنیم یا وقتی میلگردها در موقعیت خاصی قرار دارند.
این روش، بهدلیل سادگی و عدم نیاز به تجهیزات پیچیده، در پروژههای بتنی حرف اول را میزند. از فونداسیون گرفته تا ستونها، رد پای وصله پوششی را همهجا میتوانید ببینید. اما این سادگی، محدودیتهایی هم دارد. مثلاً، آییننامهها میگویند که وصله پوششی فقط برای میلگردهایی با قطر کمتر از ۳۶ میلیمتر مجاز است. چرا؟ چون هرچه قطر بیشتر شود، طول پوشش موردنیاز هم افزایش مییابد و این کار هم فضای بیشتری اشغال میکند و هم ممکن است باعث شلوغی آرماتورها شود.
وقتی شرایط سخت میشود و وصله پوششی جواب نمیدهد، وصله مکانیکی وارد میدان میشود. این روش مثل استفاده از یک گیره فلزی است که دو میلگرد را به هم قفل میکند. به این گیرهها کوپلر میگویند و کارشان این است که اتصالی محکم و دقیق ایجاد کنند، بدون اینکه به طول زیاد یا فضای اضافی نیاز باشد. مثلاً در ستونهایی که پر از میلگردهای قطور است، یا وقتی فاصله بین آرماتورها کم است، کوپلرها مثل یک قهرمان عمل میکنند.
وصله مکانیکی سه نوع اصلی دارد: فقط کششی، فقط فشاری و ترکیبی از هر دو. نوع کششی برای جاهایی است که میلگرد باید در برابر کشش مقاومت کند، مثل تیرها. نوع فشاری برای انتقال فشار بین میلگردها طراحی شده و نوع ترکیبی، که قویترین است، هر دو نیرو را تحمل میکند. این تنوع باعث میشود که وصله مکانیکی انعطاف زیادی داشته باشد، اما خوب، هزینه و دقت بیشتری هم میطلبد. کوپلرها باید درست نصب شوند و کیفیتشان تضمینشده باشد، وگرنه تمام مزیتشان از بین میرود.
وصله اتکایی، مثل این است که دو میلگرد را روبهروی هم بگذارید و بخواهید آن دو را بهم تکیه دهید. این روش فقط برای میلگردهایی استفاده میشود که تحت فشار هستند، مثل ستونها یا دیوارهای باربر. اینجا دو سر میلگرد به هم میرسند و نیروی فشاری از یکی به دیگری منتقل میشود. اما این کار به همین سادگی نیست؛ سرهای میلگرد باید کاملاً صاف و گونیا باشند تا تماسشان کامل شود.
طبق آییننامه، این روش فقط برای میلگردهای با قطر ۲۵ میلیمتر یا بیشتر مجاز است. زاویه برش سر میلگردها هم نباید بیشتر از ۱.۵ درجه انحراف داشته باشد وگرنه اتصال لق میزند و کاراییاش را از دست میدهد. یک نکته جالب این است که وصله اتکایی فقط در قطعاتی جواب میدهد که با خاموتهای بسته یا مارپیچ محصور شده باشند.
این روش، بهخاطر سادگی و هزینه کم، جذاب است، اما محدودیتهایش هم کم نیست. مثلاً در جاهایی که نیروی کششی وارد میشود، اصلاً نمیشود از آن استفاده کرد. به همین دلیل، وصله اتکایی بیشتر در سازههایی با بار فشاری مشخص و طراحی دقیق به کار میرود.
وصله جوشی یا فورجینگ، مثل جوش دادن دو تکه فلز با حرارت و فشار است. این روش، دو میلگرد را ذوب میکند و به هم میچسباند تا یک قطعه یکپارچه بسازد. از نظر استحکام، این روش حرف زیادی برای گفتن دارد، اما پیچیدگیها و ظرافتهای خودش را هم دارد.
جوشکاری میلگردها میتواند به دو صورت اصلی باشد: جوش الکتریکی تماسی (نوک به نوک) و جوش ذوبی با الکترود (قوس الکتریکی). جوش الکتریکی تماسی، بیشتر در کارخانهها انجام میشود و برای میلگردهای با قطر حداقل ۱۰ میلیمتر مناسب است. در این روش، سر میلگردها را حرارت میدهند و به هم فشار میدهند تا اتصال شکل بگیرد. اما جوش ذوبی با الکترود، انعطاف بیشتری دارد و در کارگاه هم قابلاجراست. مثلاً میشود دو میلگرد را پهلوبهپهلو جوش داد یا از یک وصله جانبی برای اتصال استفاده کرد.
فورجینگ، که نوع پیشرفتهتری از جوشکاری است، با گاز اکسیاستیلن انجام میشود. میلگردها تا دمای ۱۲۰۰ درجه گرم میشوند و تحت فشار به هم متصل میشوند. این روش، اتصالی فوقالعاده محکم میسازد، اما نیاز به کنترل دقیق دارد. اگر حرارت زیاد طول بکشد، ساختار میلگرد درشتدانه میشود و ضعیفتر میشود.
وصله جوشی در جاهایی که نیروی کششی بالاست یا نمیشود از روشهای دیگر استفاده کرد، عالی است. اما هزینه بالا، نیاز به مهارت و تجهیزات خاص، و حساسیت به شرایط محیطی، باعث میشود که همیشه اولین انتخاب نباشد.
سوالات متداول
ساخت میلگردهای خیلی بلندتر، هم هزینه تولید را بالا میبرد و هم حملونقلشان را سخت میکند.
از نظر تئوری، وصله جوشی قویترین است، چون پیوند فلزی ایجاد میکند و هیچ وابستگی به بتن ندارد. اما در عمل، همهچیز به اجرا بستگی دارد. جوشکاری نیاز به مهارت و تجهیزات دارد و اگر اشتباه انجام شود، نقطه ضعف میشود.
بله و این اصلاً شوخیبردار نیست. اتصال نادرست میلگرد مثل یک بمب ساعتی در دل سازه است که منتظر یک بهانه مثلاً زلزله یا بار سنگین میماند تا همهچیز را به هم بریزد.
اتصال میلگرد مثل یک شمشیر دولبه است؛ هم میتواند هزینه و زمان را کم کند و هم اگر بد انتخاب شود، حسابی جیب و برنامهریزیتان را به هم بریزد.
روشا رشیدی هستم، فارغالتحصیل رشته ادبیات فارسی. حدود چهار ساله که به صورت حرفهای تو حوزه تولید محتوا فعالیت میکنم. تو این مدت تونستم با تکیه بر علاقه و دانشم تو زمینه ادبیات و نویسندگی، متنهای تاثیرگذار و هدفمندی برای نشریهها، سایتها و برندهای مختلف بنویسم. همیشه سعی کردم نیاز مخاطب رو خوب بشناسم و محتوایی تولید کنم که هم ارزشمند باشه، هم بتونه به هدف پروژه کمک کنه. تخصصم بیشتر تو نوشتن محتوای وب، مقالههای تخصصی، داستاننویسی و مدیریت محتوای شبکههای اجتماعیه. سعی میکنم با خلاقیت، دقت و بهروز بودن، چیزی خلق کنم که تو ذهن مخاطب موندگار بشه.